نقطه سر آغاز همه فصل ها هست. | ||||||||||||
v امروز : 3 بازدید v دیروز : 1 بازدید v کل بازدیدها : 15514 بازدید
Climate Change . Female mind and Men mind . Read . آتی . افغانستان . اگر . انقلاب . بحران هویت . به باد فراموشی . به بهانه، روز معلم، خداوند، فضائل . بیماری روانی . تغیرات . خوشبختی . رنجش . روزگار . زمستان . ساختار . سقراط . شاید . شهدا . عصر . غم . فاصله . قوم . کاش . کنفرانس لندن . نسل شوم . نقطه . هزاره ها .
|
افغانستان د رمرحله تغیر اساسی و بنیادی گام بر میدارد و این را به جهان به نمایش می گزارد که این کشور در راستای دموکراسی "از بروکراسی به سوی دموکراسی برابری پزیرش همه ملت ها در برابر هم در یک کشور...) گام بر میدارد و جهان باید امید وار باشد که در این کشور دیگر تضاد قومی شکل نمی گیرد. آیا حقیقت دارد؟؟؟
انتخابات د رافغانستان د رسالهای گزشته به تجربه نشان داد که در این کشور هنوز دموکراسی پیاده نشده است و شکل عملی خود را به اجرا نگذاشته است. اما در سال که در آن قرار داریم دیده می شود که افغانستان قرار است که از مشکلات درون قومی تضاد ها بیرون رفته و در این کشور راه حل های بهتری جای گزین آن خواهد شد. ما هم در امید چنین روز و راه کارهای رهبران مان چشم در راه هستیم ببینیم که چه خواهد شد آیا این تغیرات بسوی دموکراسی حقیقت خواهد داشت و یا اینکه مثل گزشته ها یک کشت حرف های بیهوده بری فریب دادن مردم خواهد بود. رئیس جمهور کرزی و راه های بیرون رفت از موانع قومی! در افغانستان یکی از مهمترین چالیشها در مقابل پیشرفت بوجود آوردن تضاد های متفاوت و به نحوی شایسته و دلخواه مردم میان اقوام میباشد که این گزینه ها میتواند در سیستم قانونی افغانستان مشکل جدَی و بزرک بوجود بیاورد چنانچه در گذشته ها نیز چنین عملکرد های از طرف رهبران دارایی شناخت در میان این مردم در عمل دیده و تجارب خیلی واضح به ما هدیه داده است که تا اکنون ما از آن هدیه شان مورد هدف میابشیم. این رهبران در زمان قدرت شان خیلی کار های زیاد را به نفع خودشان انجام دادند که نمیشه اصلاً تصورش کرد بری کسانیکه در حدود جامعه داری زندگی می نماید اما بری کسانیکه در حدود فراتر از جامعه زندگی می نماید و سیاست های درون مرزی و بیرون مرزی را در روشنای دید قرار میدهد که به چه اساس میتوان قدرت را به نفع خویش به چرخیش در آورد خیلی واضح هست که چنین عملکردها در نزد افکار قدرت طلبان وجود دارد و هم چنان این عملکرد ها نیز به نوبه خویش انسان های پیرامون خویش را مورد حجوم فرار میدهد و ما با افکارهای چنین رهبران و انسان ها بزرگ شدیم. اگر از زمان حکومت های که در ابتدای بوجود آمدن حکومت در افغانستان مورد دید خویش قرار دهیم تا زمان امروزی ما، دیده می شود که در روشنای دید مردم حکومت شان را طوری به پیش برده که اصلاً خیانت در وجود شان دیده نمی شود و این همان چیزی است که نمی شود که در مقابل قانون ایستاده گی نمود و آنهارا به داد گاه عدل و داد خواهی کشاند چون اینها همه چیز را پیش از پیش در نظر گرفته که کجا و چگونه خیانت نمایند. در زمان حکومت عبدالرحمن در تا ریخ میخوانیم که هزاره ها به یک موش صحرایی نمی ماند و چنانچه این موش ها به ضرر شان اگر باشد باید مورد سر زنش قرار بگیرد و این سرزنش هم جز مرگ مردان و پیر زنان و به داشتن زن های جوان و دختران خوشکل هزاره ها در خانه های شان منحیث کنیز و زن فرعی شان نبوده است که در این زمان به تعداد زیاد از ملت ما به کام کشانیده شده و یا هم توسط ابر قدرت طلبان به دهن توپ و مزائیل بسته شده و از آن لزت می بردند که این نوع هدف گیری را به نام بازی با شیاطین و در نتیجه غلبه بر آنها در افکار شان می نامیدند. و بعداً تا در نتیجه به عهده گرفتن مسئولیت مرگ شان به دست خود هزاره ها می باشد که این کار هارا خود ملت ما انجامش داده نه قوم و ملل دیگر که چه جنایتهای در حق زن های که به اسیر گرفته شده بوند نکردند. اما امروز بیایم در حکومت جناب محترم رئیس جمهور کرزی که چه جریان های در درون شان بوجود آمده است و اینکه این سیاست چگونه به خود در جامعه در بین عامه شکل حضوری و عملی خودش را می گیرد خیلی واضح و روشن است که به چه شکلی باید در جامعه شکل خود را بنام دموکراسی در بین تمام ملت ها به کرسی عمل بنشاند و این خود به ما میرساند که باید در نتیجه این گونه سیاست های پشت پرده دولت افغانستان خیلی احتیاط به خرچ داد تا مبادا روزی در زیر زنجیر های چنین سیاست قرار بگیریم. رئیس جمهور کرزی امروز می بیند که چالیشهای زیاد فراروی آن بوجود آمده است و نمی تواند به تنهای از عهده این چالیشهای بوجود آمده در حکومتش بیرون بیاید می بینیم که چه سیاست مخرب کننده را در افغانستان بوجود آورده است تا در نتیجه آن به گفته خودش که می گفت " مه هنوز کار هایم نا تمام مانده که باید انجامش میدادم" میخواهد این گفته خودش را به کرسی عمل بنشاند و آن حرفهای نا معلوم و نگفته شان را انجام بدهد این که این گفته های جناب محترم رئیس جمهور کرزی تا چه اندازه گزینه های پیوند حقیقت را دارد و این که چه اندازه این گفته ها پیوندهای ناشی ناشی از به هدف رسیدنش می باشد خود باید واضح کننده این مسائل باشد که چگونه می تواند در بین مردم گفته های نا معلوم و گنگ شان را به حقیقت بیپوندد، چون این گفته ها هنوز در روشنای اذهان بوجود نه آمده است که این گفته های انجام داده نشده ای محترم کرزی چه می باشد خود واضح کننده این حقیقت می باشد که در راستای رسیدن به هدف رسیدنش باید از نا آشکار نبودن هدفش حرف بزند چون این مردم خود به آسانی به چالیش کشانیده می شود که چه کسی به نفع شان می باشد خیلی زود هدف شان را انتخاب می کنند که چه کسی می تواند کزینه های فکری شان را به عمل در آورد و آن کسی می باشد که با زبان نرم و لطیف و فریب کارانه وارد صحنه عمل بشود و مردم را با وعده های چرب و نرمش بازی بدهد. این بار می بینیم که جناب محترم رئیس جمهور کرزی با گزینه انتخابی شان در میان اقوام به آسانی می تواند که چالیشهای بزرک را بری ملت ها ی افغانستان بوجود بیاورد و خودش به هدف نارسیده اش دست بیابد. و راه حل های قومی را به نفع خودش بکشاند که چه کسانی میتواند بری شان هدیه به هدف رسیدنش را به صورت درست تری به اجرای عمل بگذارد. جناب محترم رئیس جمهور کرزی با انتخاب خلیلی به عنوان معاون دوم " پست سابقه شان" و جنرال فهیم به عنوان معاون اول شان توانست تا اندازه به اهدافش نزدیک شود چون در افغانستان حکومت به اساس ملت ها بوجود می آید و گزینه های پشت پرده را باز رهبران خودشان انتخاب می نماید و این جاست که یک نوع بازی شطرنج در بین اقوام بوجود می آید و میان اقوام تصاد های درونی تشکیل شده و در نتیجه رهبران به آسانی می تواند به اهداف شان دست یابد. اینکه چرا آقای کرزی خلیلی را به عنوان معاون دومش باز در این دور انتخاباتی انتخاب می کند و چرا از اشخاص سر شناس و مردم دار قوم خودش که دارای نظام قدرت بزرک هم هست در نظر نگرفته باید د رمورد این چنین تذکر داد که در مسئله انتخابات تنها یک رهبر نمی تواند که به واسطه قومش به هدف برسد بلکه در راستای حکومت داری باید از همه اقوام که در افغانستان میتواند تاثیر گذار باشد جایگاهی مردمی به هر نحوی که امکانش وجود داشته باشد پیدا نماید و خود را به عنوان رهبر بزرک و خیر خواه همه ملت ها معرفی نماید چون دیگه تک قومی در افغانستان نمی تواند حکومت داری نماید و با زیر بناهای این سلسله از ریشته می تواند دست قدرت را به نفع خود بکشاند و تا حد امکان بتواند این قدرت بدست آمده و به میراث رسیده را نگهدارد. آقای محترم رئیس جمهورکرزی خوب میداند که چگونه وارد صحنه رقابت انتخاباتی شود تا در نتیجه آن برنده این انتخابات به عنوان رئیس جمهور بعدی این کشور بشود. چنانچه میدانیم که انتخاب خلیلی به عنوان معاون دومش خیلی تاثیر مثبت و عملکردی را دارد که خلیلی به عنوان هزاره بودن می تواند به تعداد زیاد از آرا مردمش را به نفع کرزی بکشاند و خودش هم به کرسی معونیت روئیس جمهوری باقی بماند و این خود خواستار خلیلی می باشد که می خواست به کدام اساس و زیر بنا بتواند به هدفش برسد و یک دست از قدرت را به بازوی خودش داشته باشد و ظاهراً هم بتواند دوباره در بین مردمش جایگاهی مردمی و یک رهبر دلسوز پیدا نماید. چون انتخاب خلیلی به عنوان معاون دوم ریاست جمهوری نمی تواند مورد پذیرش همه رهبران هزاره ها و حتی در بین ملت هزاره قرار بگیرد بنابر این با چنین مورد خود به خود سبب پراکنده گی آرای مردم در بین رهبران شده و هزاره نمی تواند این کرسی قدرت را به نفع خودش بکشاند و راه خویشتن را به صورت واضح به مردم و جهانیان در روشنی قدرت به نمایش بگذارد. و در نتیجه چنین مورد بروکراسی خود به خود در درون ما چالیشهای بزرک را به نفع کرزی می کشاند و ما می مانیم با یک عده از فکرهای افسوس شده و هم در پیرامون قدرت باید تا پای مرک در لجنزار ها باقی ماند و زندگی را بری قدرت نگداشتن دیگران قبول نمایم. و در هستی این واقعیت بنام این و آن مهر به ملت ما زده شود و باز بگویم که چرا ملت ما با بحران از هویت مواجه می باشند. و اما آن چیزیکه خیلی اهمیت دارد این است که خود جناب محترم استاد خلیلی تا چه اندازه هزاره بودنش را در باطن و یا در درونش به خود اجازه میدهد که باید تا چه حد به نفع هزاره ها قدرت را بدست داشته باشد و بتواند در صحنه رقابت عملاً از ملتش دفاع نماید. و در این صحنه هزاره ها بتواند با بودن محترم خلیلی خودش را منحیث هزاره و مردم این کشور به حساب بیاورد رول مهم را دارد. بگذریم ازینکه محترم خلیلی کی بوده است و چه کار های را انجام داده است در تاریخ قدرتش وبعد از آن که بابه مزاری جام شهادت را نوشید و با ملتش خدا حافظی ابدی کرد افسوس صد افسوس که رهبر حقیقی هزاره را دیگه در بین شان نمی باشد که ملتش در چه وضع قرار دارد و تا چه اندازه در زیر اهداف خود خویشتنش مورد سوال قرار می گیرد. چون اگر شهید بزرگ و رهبر بزرک مان بابه مزاری عزیز و به درد بخور هزاره ها تا حال زنده می بود همان شعار هزاره بودنش را بع اجرای عمل می گذشت، طوری می گفت:- ما حق مان را از هر کی باشد می گیرم حتی به قمیت خون مان هم اگر باشد حق مان ار می گیریم و هیچ کسی نباید چنین فکر نماید که این حق خواستن به معنی دشمنی با کسی هست، نه ، چنین نیست بلکه حق خواستن ساختار تمدن را بوجود می آورد و به حق رسیدن حکومت دائیمی تشکیل می گردد و از حق استفاده کردن عدالت بوجود می آید و بناب این با عدالت نمی شود گفت که این جا ریشه دشمنی بوجود آمده است بلکه باید هم بگوید که ساختار انسان بودن تکمیل می شود و انسان در دنیای از خوشبختی و حقیقت دموکراسی و آزادی در زیر چتر عدالت زندگی می نماید این است اهداف شخصیت های بزرک مانند مزاری، گاندی و ....دیگر اشخصیت های بزرگ جهان که در پیرامون رسیدن عدالت در جهان می کوشید تا در همه جای از هستی عدالت بری همه تامین بشود. اما امروزه رهبران در راستای این است که چگونه بتواند بروکراسی و بی نظمی را در جهان کنونی بوجود بیاورد و این هستی را به نابودی بکشاند تا خودشان بتواند در راستای هدفش همواره و موفقانه گام های سریع و بدون گدام سازگارهای سیاسی و اجتماعی بر دارد، تا بتواند سریع به اهداف شوم و به نابود کشانیدن یک تعداد بزرک از نسل بشر قربانی اهداف و خواستهای خود شان بنمایند. امروز انتخاب محترم خلیلی در پست معاونیت دوم که خیلی جایگاهی کلیدی بری استفاده کردن از آن هم وجود دارد هرج و مرج بزرک را در میان رهبران سر شناس و حتی ملت هزاره بوجود می آورد و این بار این نوبت ما می باشد که چگونه می توانیم ازین بحران که فردا دامن مارا خواهدگرفت و زندگی را به سرنوشت روبرو می سازد که اجازه ای بیرون رفتن از سیاست های درست شده توسط خود شان را به قیمت خون ما ها تمام خواهد شد و هر گز این زیمنه میسر نخواهد شد که آزادانه فکر کرد و از بروکراسی دولت داد و فریاد خود را با صدای سکوت مان به گوش های جهانیان و آنهای که می خواهند عدالت و برابری در جهان بوجود بیاید برسانیم و در غیر آن باید با هزار ها درد و رنج که هنوز مادران پیر و افسرده شده مان در دلهای شان منحیث یک غده سرطان جا گرفته است و هر گز باور کرده نمی تواند که بچه های شان در کوه و صحرا با هزار ها درد و فریاد از بین رفته است و دختران شان هنوز شاید در خانه های بیگانگان منحیث نوکر و ... میباشد و این درد بس بزرگ از قلب پاک مادران مان پاک نخواهد شد و هر گز بخشودنی نخواهد بود زندگی را پزیرفت و گرنه باید به دادگاه بی عدالتی سپرده شویم جز مرگ و یا هم زندگی ابدی در سیاه چالهای زندان هدیه بیش ازین نخواهد بود. چنانچه هنوز تعداد از افراد مان در داخل و یا هم در خارج به سایه چالها زندگی را سپری می نماید. اما بیایم یک نگاه کوتاه به انتخاب محترم آقای جنرال فهیم منحیث معاون اول رئیس جمهور بیاندازیم که این موضوع به چه ربطی با آقای کرزی و نزدیک شدنش با آقای جنرال فهیم دارد تا این گونه دریافت که ریشه مسائل د رکجا ها هنوز نهفته است تا فردای روز بتواند از آن جا منحیث یک داد خواه و دلسوز مردم در بین مردم افغانستان شکل عملی خو درا علناً در عرصه قدرت انتخاباتی و نگهداشتن این پروسه به ارث مانده را واردشده و از مردم منحیث آله مقاومت و در نتیجه پیروزی استفاده نماید. صحنه رقابت مانند بازی شطرنج می باشد که چگونه می توان به اسانی وزیر، شاه و غیره را از بازی اخراج کرد و خود به جای آنها بنشیند چون اگر بطور دقیق تری نگاه بر سری مسائل همچون انتخابات و برنده شدن را داشته باشیم دیده می شود که همچون بازی باید بری رسیدن به قدرت و در نتیجه به ریاست جمهوری رسیدن و رئیس جمهور شدن مشابهت نزدیک دارد که کی کی را از صحنه رقابت بیرون اندازد تا رقیب در این گزینه ها عملکردی شان و به چالیش کشیدن آن و مانع رسیدن به ریاست جمهوری رد مقابل خود نداشته باشد تا بتواند آزادانه و هر طوری که دلش بخواهد چرخیش ظطرنج بازی ره نفع خود در آورد. و خود در این نظام کنونی انتخابات و به فردا رئیس جمهور بودن قانون را به نفعش مورد استفاده فرار بدهد. که این قانون خود به نوبه اش مورد سوء استفاده رهبران که بری رسیدن به قدرت و به چالیش کشانیدن خوددر مقابل رئیس جمهور خواهد بود اگر در همه موارد و همه شرایط مواظب آن نباشد. واضح می باشد که انتخاب محترم جنرال فهیم خالی از سود و نفع به خود کرزی چیزی دیگری نخواهد بود چون زمانیکه آقای جنرال فهیم در چنین مقام از طرف رئیس جمهور کرزی مورد گزینش انتخابی قرار می گیرد معلوم است که به خاطر نگهداشتن و بودن به این منصب تلاش نهایی خود را به خرچ خواهد داد و این نگهداشتن این منصب نیاز به پشت بانی و آرای مردمش می باشد که این مورد را جناب عالی هم در اختیار شان دارد و هم می تواند آن آرا به نفع کرزی بدهد که بی شک چنین عملی را هم خواهد کرد چون اهدافش بر سری این موضوع ارتباط تنگاتنگی را دارا می باشد و چنین کاری را انجام هم خواهد شد و جنرال فهیم خود نیز به نوبه اش با صدای خودش آقای کرزی را به مردمش منحیث یک شخص با منطق و دلسوز و شائیسته این چوگی خواهد دانست و مردم هم به تائید و گفته رهبری شان جنرال فهیم به کرزی لبیک خواهد گفت و این خود به اثبات میرساند که به چالیش کشیدن اقوام در افغانستان هیچ شکی نخواهد بود و هیچ گزینه انتخابی دیگری نمی تواند راه چنین بروکراسی و فاجعه را بگیرد چون قدرت در این صورت به جناب کرزی خواهد در افتاد. و خایگاه بزرگی میان اقوام در افغانستان بوجود خواهد آمد. در نتیجه چنین عملکرد ها یک راه موفقیت بری رئیس جمهور کرزی باز خواهد شد. و ما شاهد بر این عمل کرد ها خواهیم و تاریخ به دادگاه عدالت ثبت خواهد کرد. که تا چه اندازه و چه کسی بری این کشور رنج دیده مصدر خدمت خواهد شد. پس اگر این گزینه بری ما به نفع ما نیست باید راه حل بری زندگی وسرنوشت مان خودمان پیدا نمایم. اگر نه مانند کذشته ها به خواب غفلت باشیم همان چیزی خواهی بود که دیگران بخواهد. چون میگه هر چیزی کاشتی در موقع رسید آن درو خواهی کرد و ما حالا هم اگر در خواب غفلت و بی پروایی و در خواب خرگوش ویا تولی باشیم پس نباید از دیگران توقع کرد که چرا بالای مان ضلم می نماید چون خود ما ها راه تلاش را نگفتیم و در نتیجه بار دوش دیگران خواهیم بود و چون دیگران هم خودش را نمی تواند از زیر بار شان در آید بنابر آن به عوض اینکه ما را یاری نماید از ما سوء استفاده می مناید. پس ای هموطن بیا یک قدم جلو بر داریم و ملت مان را ازین بدبختی نجات بدهیم. این است راه من و تو که می خواهیم آن گونه که در حقیقت هستی هستیم باشیم نه اینکه زیر یوغ و ظلم دیگران که از ماها منحیث یک حیوان استفده می نماید. این را همه میدانیم که با دست بدست دادن همدیگه میتوانیم هر آنچه را که بخواهیم بدست آورده می توانیم و هر طوری که بخواهیم که باشیم و در بین جوامع آبرو مندانه و منحیث یک بشر مانند آنها زندگی نمایم میتوانیم باشیم، اما ان دیگه در سایه تلاش من وتو بستگی دارد که چگونه می توانیم زیاد تر تلاش نمایم تا به اهداف مان برسیم. ما انسان ها را احترام می گذاریم تا زمانیکه آنها به ما احترام بگذارند و در غیر آن ما با آنها ایستادیگ خواهیم کرد. تا حق مان ضایع نشود. ماخود مان ار به کسی نخواهیم فروخت و کسی را هم به دامن فروشی نخواهیم سپرد. ما فقط عدالت را در نظام هستی می خواهیم و در غیر بری همیشه ایستادگی خواهیم کرد. ما راه بیرون رفت ازین این چالیشها و کشمکشها را فقط برابری و برادری میدانیم و هیچ گونه راه حل دیگری بری ما پذیرفتنه نی نخواهد بود. ما حق مان را به مانند دیگران که دارند و ازان استفاده می برند می خواهیم و درغیر آن ایستادگی خواهیم داشت. رضا واصل/ 1388/02/23/کابل/جاغوری/افغانستان نویسنده : رضا واصل
لیست کل یادداشت های این وبلاگ اقتصاد |
شناسنامه v پارسی بلاگv پست الکترونیک v RSS v
رضا واصل
رضا واصل از افغانستان، جاغوری. دارای مدرک لیسانس اقتصاد دانشگاه کابل دانشکده اقتصاد سال 1384-1386 پیاده آمده بودم غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد و سفرهای که تهی بود، بسته خواهد شد و در حوالی شبهای عید، همسایه صدای گریه نخواهی شنید، همسایه همان غریبه که قلک نداشت، خواهد رفت و کودکی که عروسک نداشت، خواهد رفت منم تمام افق را به رنج گردیده، منم که هر که مرا دیده، در گذر دیده منم که نانی اگر داشتم، از آجر بود و سفرهام ـ که نبود ـ از گرسنگی پر بود به هرچه آینه، تصویری از شکست من است به سنگسنگ بناها، نشان دست من است اگر به لطف و اگر قهر، میشناسندم تمام مردم این شهر، میشناسندم من ایستادم، اگر پشت آسمان خم شد نماز خواندم، اگر دهر ابنملجم شد طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد و سفرهام که تهی بود، بسته خواهد شد غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت چگونه باز نگردم، که سنگرم آنجاست چگونه؟ آه، مزار برادرم آنجاست چگونه باز نگردم که مسجد و محراب و تیغ، منتظر بوسه بر سرم آنجاست اقامه بود و اذان بود آنچه اینجا بود قیامبستن و الله اکبرم آنجاست شکستهبالیام اینجا شکست طاقت نیست کرانهای که در آن خوب میپرم، آنجاست مگیر خرده که یک پا و یک عصا دارم مگیر خرده، که آن پای دیگرم آنجاست
| ||||||||||
template designed by Rofouzeh |