نقطه سر آغاز همه فصل ها هست. | ||||||||||||
v امروز : 1 بازدید v دیروز : 1 بازدید v کل بازدیدها : 15540 بازدید
Climate Change . Female mind and Men mind . Read . آتی . افغانستان . اگر . انقلاب . بحران هویت . به باد فراموشی . به بهانه، روز معلم، خداوند، فضائل . بیماری روانی . تغیرات . خوشبختی . رنجش . روزگار . زمستان . ساختار . سقراط . شاید . شهدا . عصر . غم . فاصله . قوم . کاش . کنفرانس لندن . نسل شوم . نقطه . هزاره ها .
|
نقطه!
سر آغاز این فصل نوین و سر آغاز فصل های که با آن در گیریم و سر آغاز فصل های که در گذشته با آن در گیر بودیم فقط با یک نقطه شروعش نامیده میشود و این خود حقیقی کلی بر تمام آفرینش هستی فلسفه ی وجودیش را گسترش میدهد، نه آنکه ما با این طبیعت هستی به حقیقتش پی ببریم خود راه وجودی را به ما به نمایش میگذارد که راز های همه هستی با من (نقطه) پیوندی محکم دارد. این هستی همه گانی رازهای درون قلب بشر را به بیرون وجودش را هستی بخش میدهد تا همه از این درون بشر چیزهای بداند و ما هم میدانیم که رازهای درون ما هرگز پوشیده نخواهد ماند. آنچه که باید در این جا تذکر بدهم این است که با بودن این کلمه هستی بخش تمام فلسفه ی هستی وجود خودش به ما به ارمغان میدهد، پیامبران با تمام قوا و نیروی قوت و رهنمایی خداوندیش تمام هستی اش را با این کلمه نقطه آغاز میکرد و سر انجام راهش را نیز با این کلمه ادامه میداد و این هستی وجود پیامبران که به حقیقت بودن پیامبر بودنش دلیل واضح خواهد بود که آنها را فرستانده خداوندی بزرگ بدانیم. همه راه ها که حتی به کهکشان ها ادامه دارد با یک وجود عینی و حقیقی نقطه بوجود آمده است و با خود همیشه در طلاطم امواج از کمکش ها میباشد که بالاخره راه حلش را با درون خودش در می یابد. راستی گفتگوهای داغ امروزی جهان سیاستمداران را روزانه میشنویم و می بینیم که آنها نیز با این قدرت طلبی اش فقط به تنها با این نیاز مند است که چگونه میشود کلمات را ساخت و چگونه میتوان با راه ها را با قدم های استوار تر قدم بر داشت چون همه دست آویز هایش فقط به این نقطه ناچیز پیوند و گره خورده است که تا میتوان راه های را ساخت که سر انجام آن به موفقیت خاتمه دهد نه آنکه ساز و پردازش هایش را به گمان های بیهوده مبدل سازد و سرانجام با چالیش های بزرگ روبرو بشود و ادامه قدرت طلبی را از آنها سلب سازد. آنهاییکه خود شان خدای این جهان هستی میداند و همیشه بر این مدعی پا فشاری مینماید که آنها تنها چالیشهای موجود را حل میتواند هم با این نقطه نیاز مند میباشد و بالاخره فردای دیگری نیز که معلوم نیست ادامه اش به کجاها خواهد پیوست پیوندی مستحکم خواهد داشت و سر انجام بشر امروزی راه کار ها میتواند با موجودیت این هستی بوجود بیاورد. نویسنده : رضا واصل
لیست کل یادداشت های این وبلاگ اقتصاد |
شناسنامه v پارسی بلاگv پست الکترونیک v RSS v
![]() رضا واصل
رضا واصل از افغانستان، جاغوری. دارای مدرک لیسانس اقتصاد دانشگاه کابل دانشکده اقتصاد سال 1384-1386 پیاده آمده بودم غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد و سفرهای که تهی بود، بسته خواهد شد و در حوالی شبهای عید، همسایه صدای گریه نخواهی شنید، همسایه همان غریبه که قلک نداشت، خواهد رفت و کودکی که عروسک نداشت، خواهد رفت منم تمام افق را به رنج گردیده، منم که هر که مرا دیده، در گذر دیده منم که نانی اگر داشتم، از آجر بود و سفرهام ـ که نبود ـ از گرسنگی پر بود به هرچه آینه، تصویری از شکست من است به سنگسنگ بناها، نشان دست من است اگر به لطف و اگر قهر، میشناسندم تمام مردم این شهر، میشناسندم من ایستادم، اگر پشت آسمان خم شد نماز خواندم، اگر دهر ابنملجم شد طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد و سفرهام که تهی بود، بسته خواهد شد غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت چگونه باز نگردم، که سنگرم آنجاست چگونه؟ آه، مزار برادرم آنجاست چگونه باز نگردم که مسجد و محراب و تیغ، منتظر بوسه بر سرم آنجاست اقامه بود و اذان بود آنچه اینجا بود قیامبستن و الله اکبرم آنجاست شکستهبالیام اینجا شکست طاقت نیست کرانهای که در آن خوب میپرم، آنجاست مگیر خرده که یک پا و یک عصا دارم مگیر خرده، که آن پای دیگرم آنجاست
| ||||||||||
template designed by Rofouzeh |